گرم کین. [ گ َ ] ( ص مرکب ) کنایه از دشمن قوی. ( آنندراج ). آنکه کینه اش قوی بود : سردنفس بود سگ گرم کین روبه از آن دوخت مگر پوستین.نظامی.شکایت کرد پیش هم نشینان که بد باشد جفای گرم کینان.امیرخسرو ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
آن که کینه ای سخت دارد.
فرهنگ فارسی
کسی که کینه ای سخت دارد دشمن قوی : سرد نفس بود سگ گرم کین رو به از آن دوخت مگر پوستین . ( نظامی )