گاد. ( مص مرخم ، اِمص ) مخفف گادن : بداد و به گاد است میل تو لیکن بدادن سواری ، به گادن پیاده.سوزنی.|| ( فعل ماضی ) ماضی گادن. ( غیاث ). رجوع به گادن و گائیدن شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) گادن گاییدن : به داد و به گادست میل تو لیکن به دادن سواری به گادن پیاده . ( سوزنی ) ۲ - سوم شخص مفرد ماضی از گادن . گادن