کورمال

لغت نامه دهخدا

کورمال. ( ق مرکب ) در تداول عامه ، حرکت بااحتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی ، غالباً کورمال کورمال ( به تکرار ) استعمال شود. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کورمال رفتن ، کورمالی کردن و کورمال کورمال شود.

فرهنگ معین

(ق مر. ) (عا. ) حرکت با احتیاط و دست مالیدن به اطراف در تاریکی .

فرهنگ فارسی

حرکت با احتیاط و دست مالیدن باطراف در تاریکی . غالبا کورمال کورمال ( بتکرار ) استعمال شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم