۱. کسی که سرمایۀ اندک دارد. ۲. [مجاز] آن که علم و اطلاع کافی ندارد. ۳. [مقابلِ پرمایه] آنچه مادۀ اصلیش کم باشد: چای کم مایه.
فرهنگ فارسی
۱ - کسی که سرمایه اش اندک باشد . ۲ - آنچه که بهزین. اندک نیازمند باشد : ( این مهمانی کم مایه است ) . ۳ - آنچه که مواد اولیه اندک داشته باشد : ( آبگوشت کم مایه است ) . مقابل پر مایه . ۴ - ( اسم ) قلم مویی که نوک مویین آن کم پشت و بلند باشد و برای قلم گیریها ی یک نواخت و کشیدن خطوغ بلند بکار رود قلم نیزه یی .