کف سفید

لغت نامه دهخدا

کف سفید. [ ک َ ف ِ س َ / س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برف را گویند. ( برهان ). کنایه از برف باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
کف سفید. [ ک َ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم صاحب همت است که بسبب بخشندگی مفلس و پریشان شده باشد.( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(کَ س ) [ ع - فا ] (ص مر. ) کنایه از: صاحب همتی که به سبب بخشش تهیدست شده .

فرهنگ فارسی

صاحب همتی که بسبب بخشش تهیدست شده .
برف را گویند . کنایه از برف باشد.

ویکی واژه

کنایه از: صاحب همتی که به سبب بخشش تهیدست شده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز فال عشقی فال عشقی فال شمع فال شمع