کانایی

لغت نامه دهخدا

کانایی. ( حامص ) بلاهت. حماقت. نادانی و بیخردی :
نبیره که جنگ آورد با کیا
هم از ابلهی است و کاناییا.فردوسی.- کانایی کردن ؛ خود رابه نادانی و بلاهت زدن. تظاهر به حماقت و بیخردی کردن :
من سخن گویم تو کانایی کنی
هر زمانی دست بر دستت زنی.رودکی.

فرهنگ عمید

نادانی، کودنی: من سخن گویم تو کانایی کنی / هر زمانی دست بر دستی زنی (رودکی: ۵۴۰ ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم