چلچلی

لغت نامه دهخدا

چلچلی.[ چ ِ چ ِ ] ( حامص مرکب ) خلی. بوالهوسی. عمل دیوانگان. در تداول عامه گویند: مرد که به چهل سال رسید اول چل چلیش است ، یا مرد چل ساله تازه اول چل چلیش است.

فرهنگ معین

(چِ چِ ) (حامص . ) (عا. ) بی عاری ، عیاشی ، خوشگذرانی .

فرهنگ عمید

۱. چهل سالگی.
۲. [مجاز] هوس رانی و عیش و خوش گذارنی، خصوصاً در چهل سالگی.

فرهنگ فارسی

بلهوسی هوسبازی : (( مرد که بچهل سال رسید اول چلچلیش است . )

ویکی واژه

(عا.)
بی عاری، عیاشی، خوشگذرانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال نخود فال نخود فال حافظ فال حافظ