چاک چاک. ( اِ صوت مرکب ) چاکاچاک. چکاچاک. چکچاک. چکاچک. طراق طراق. جرنگ جرنگ. ترنگ ترنگ. بمعنی چاکاچاک است که صدای طراق طراق زدن شمشیر و خنجر و تبرزین و مانند آن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). صدای برخورد شمشیر و تبرزین و جز آن. ( ناظم الاطباء ). صدایی که از بهم خوردن سلاحهای جنگی برخیزد. آواز شکستن یا دریدن و پاره شدن چیزی : ز بس چاک چاک تبرزین و خود روانها همی داد تن را درود.فردوسی.همی گرز بارید همچون تگرگ همی چاک چاک آمد از خود وترگ.فردوسی.که پیش من آمد پر از خون رخان همه چاک چاک آمدش ز استخوان.فردوسی.ز بس نعره و چاک چاک تبر ندانست کس پای گفتی ز سر.فردوسی. || ( ص مرکب ) شکافته و دریده را نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). بسیارچاک. بدرازا بریده یا دریده.بریده بریده. پاره پاره. پاره پوره. ریزریز. ریش ریش. ترکیده. شرحه شرحه : تن از خوی پر آب و دهان پر ز خاک زبان گشته از تشنگی چاک چاک.فردوسی.همه دشت سر بود بی تن بخاک همه تن ز گرز گران چاک چاک.فردوسی.زنی بود بهرام یل را نه پاک که بهرام را خواستی چاک چاک.فردوسی.
چاک چاک ( به انگلیسی:Chak Chak ) که شیرینی ملی تاتارهاست و بین روس ها و به خصوص مسلمان های روس خیلی طرفدار دارد. این دسر از تخم مرغ، عسل و آرد تهیه و بعد از پخت آغشته به شربت عسل می شود.