لغت نامه دهخدا پرپیچ و تاب. [ پ ُ چ ُ] ( ص مرکب ) پرپیچ و خم. که پیچ و تاب بسیار دارد.- گفتاری پرپیچ و تاب ؛ گفتاری مبهم که مفهوم آن دیر دریافته شود.
فرهنگ فارسی ( صفت ) که پیچ و تاب بسیار دارد پر چین و شکن . یا گفتار پر پیچ و تاب . که مفهوم آن پیچیده و درک آن مشکل باشد درهم بغرنج .