پای سنگ

لغت نامه دهخدا

پای سنگ. [ س َ ] ( اِ مرکب ) معیار. ( مهذب الاسماء ). || آنچه برای تساوی دو کفه در ترازو نهند. ( فرهنگ رشیدی ). پارسنگ :
لیک در میزان حلمت کم بود ازپای سنگ.کاتبی ( از فرهنگ رشیدی ).و رجوع به پاسنگ و پارسنگ شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) سنگی که در یک کف. ترازو گذارند تا با کف. دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم