لغت نامه دهخدا پاپیچ. ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پاتابه. بادیج. پالیک. || ( نف مرکب ) پای پیچنده. به پای پیچنده. - عمل کسی پاپیچ او شدن ؛ نتیجه گناهی عاید او گردیدن.