پاپیچ

لغت نامه دهخدا

پاپیچ. ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پاتابه. بادیج. پالیک. || ( نف مرکب ) پای پیچنده. به پای پیچنده.
- عمل کسی پاپیچ او شدن ؛ نتیجه گناهی عاید او گردیدن.

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - نواری که به ساق پا پیچند، چارق . ۲ - کنایه از: مزاحم .

فرهنگ عمید

۱. هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند.
۲. نواری که به ساق پا می پیچند، مُچ پیچ.

فرهنگ فارسی

آنچه بپابپیچند، نواری که به ساق پابندند، مچ پیچ
( اسم ) عشقه
پاتابه بادیج

ویکی واژه

نواری که به ساق پا پیچند، چار
کنایه از: مزاحم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم