پاپیچ
پاپیچ. ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پاتابه. بادیج. پالیک. || ( نف مرکب ) پای پیچنده. به پای پیچنده.
- عمل کسی پاپیچ او شدن ؛ نتیجه گناهی عاید او گردیدن.
(اِمر. ) ۱ - نواری که به ساق پا پیچند، چارق . ۲ - کنایه از: مزاحم .
۱. هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند.
۲. نواری که به ساق پا می پیچند، مُچ پیچ.
آنچه بپابپیچند، نواری که به ساق پابندند، مچ پیچ
( اسم ) عشقه
پاتابه بادیج
نواری که به ساق پا پیچند، چار
کنایه از: مزاحم.