هندوانی. [ هَِ دُ / هَُ دُ ] ( ص نسبی ) هندی. از هندوستان. هندو. ( یادداشت مؤلف ) : چو سوسن بود تیغ هندوانی از او بارنده سیل ارغوانی.فخرالدین اسعد.ابوصالح بن شعیب از زبان هندوانی به تازی ترجمه کرده است. ( مجمل التواریخ و القصص ). || شمشیر منسوب به هنود. ( منتهی الارب ) : دو دندان میان دو لب چون نیامی که ناگه از او برکشی هندوانی.منوچهری.|| منسوب به ناحیه هندوان بلخ. ( سمعانی ).
فرهنگ عمید
۱. ساخته شده در هند. ۲. (اسم ) [مجاز] شمشیری که در هند می ساخته اند: زبان در میان دو لب چون نیامی / که ناگه از او برکشی هندوانی (منوچهری: ۱۳۹ ).
فرهنگ فارسی
۱- ( صفت ) منسوب به هند( و آن نسبت شاذی است درعربی ) : سیف هندوانی . ۲- ( اسم ) شمشیرهندی : زبان در میان دو لب چون نیامی که ناگه ازو بر کشی هندوانی . ( منوچهری )