هراتی

لغت نامه دهخدا

هراتی. [ هََ ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر هرات. || نوعی از برنج در گیلان. ( یادداشت به خط مؤلف ). ظاهراً منسوب به دهکده هرات رودسر است. رجوع به هرات شود.
هراتی. [ هََ ] ( اِخ ) از شعرای قرن نهم ومعاصر مؤلف مجالس النفائس است. این مطلع از اوست :
فصل بهار و موسم گلها شکفتن است
ساقی بیار باده ، چه حاجت به گفتن است ؟
رجوع به مجالس النفائس ، ص 80 شود.

فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به هرات ۱- ازمردم هرات . ۲- ساخت. هرات . ۳- نوعی برنج گیلانی (ظاهرامنسوب به دهکد. هرات رودسر ).

دانشنامه آزاد فارسی

هَراتی
(یا هروی) گویش فارسی که مردم هرات در بخش علیای رود مرغاب افغانستان بدان سخن می گویند. صامت های هراتی همانند صامت های فارسی است. برخی تغییرات آوایی هراتی به قرار زیر است: تبدیل /e/ پایانی و کسرة اضافه به /a/ در puxa «کاه گندم»؛ تبدیل /b/ به /v/ در tarvand «تَربند» (پارچة خیس که روی زخم گذارند)؛ تبدیل /r/ به /l/ و برعکس در panjala «پنجره»؛ /f/ به /p/ در patir «فیتر/فطیر»، تغییر /-rx-/ به /-xf/ در nexr «نرخ»، /y/ به /j/، نیز تبدیل /d/ به /t/ در sabat «سبد»؛ تبدیل -n پایانی به -m در دوم شخص جمع ماضی مطلق و raftam «رفتند»، و در nastaran «نسترن». افزودن پسوند -ak به سوم شخص مفرد ماضی و دوم شخص مفرد امر افعال.
50010800
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم