ناحمولی

لغت نامه دهخدا

ناحمولی. [ ح َ ] ( حامص مرکب ) بی تحملی. بی صبری. ناشکیبائی :
ناحمولی انبیا را ز امردان
ورنه حمالست بد را حملشان.مولوی.طبع را گشتند اندرحمل بد
ناحمولی گر کنند از حق بود.مولوی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم