صاف دل

لغت نامه دهخدا

صاف دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) صاف درون. صاف ضمیر. بی غل و غش. بی آلایش. رجوع به صاف درون و صافی دل و صافی ضمیر شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که باطنش پاک باشد صاف درون صاف ضمیر بی آلایش .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم