سردخانه

لغت نامه دهخدا

سردخانه. [ س َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) محلی است برای نگاهداری گوشت و ماهی و سایر مأکولات فاسدشدنی : مأکولات زمستانی و مخللات و سردخانه ها از شیرینی های گوناگون و شیرازهای نظیف. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 64 ).

فرهنگ عمید

محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی.

فرهنگ فارسی

محلی که آنرا با وسایل خاصی سرد نگاه دارند و در اشیائ فاسد شدنی ( گوشت گاو گوسفند و ماهی و میوه و غیره ) را حفظ کنند .

دانشنامه عمومی

سردخانه (بیرجند). سردخانه یک منطقه مسکونی در ایران است که در دهستان باقران شهرستان بیرجند واقع شده است. که بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ خالی از سکنه اعلام شده است.
سردخانه (معماری). سردخانه ( انگلیسی: Ice house ) یا یخدان ساختمان هایی هستند که برای نگهداری یخ در طول سال استفاده می شوند، این سازه ها معمولاً قبل از اختراع یخچال و فریزر استفاده می شدند. بعضی از آن ها انبارهایی زیرزمینی، معمولاً انسان ساخت، نزدیک به منابع طبیعی یخ زمستانی مانند دریاچه های آب شیرین بودند، اما بسیاری هم ساختمان هایی با انواع مختلف عایق بودند.
در فصل زمستان، یخ و برف از دریاچه ها یا رودخانه ها، به داخل سردخانه برده می شد و با عایقهایی از جنس ( اغلب ترکیب گل رس و نِی یا خاک اره ) عایق می شدند. این یخ ها برای چند ماه، اغلب تا زمستان بعد، باقی می ماندند و در ماه های تابستان می توانست به عنوان منبع یخ مورد استفاده قرار گیرد. کاربرد اصلی یخدان ها ذخیره سازی غذاها بود، اما همچنین می توانست به سادگی برای خنک کردن نوشیدنی ها یا تهیهٔ دسرهای بستنی و شیرینی استفاده شود. دردوران اوج تجارت یخ، یک یخچال تجاری معمولی، ۲۷۰۰ تن ( ۳۰۰۰ تن کوتاه ) یخ را در ۳۰ تا ۱۰۰ فوت ( ۹ تا ۳۰ متر ) و ساختمان ۱۴ متر ( ۴۵ فوت ) ذخیره می کرد.
در حالی که یخدان های اروپایی و آمریکایی از عایقسازی برای خنک نگهداشتن هوا استفاده می کنند. یخدان های سنتی ایرانی که با نام یخچال شناخته می شوند از تبخیر سطحی استفاده می کنند.

ویکی واژه

obitorio
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم