غزل سرایی

لغت نامه دهخدا

غزل سرایی. [ غ َ زَ س َ ] ( حامص مرکب ) عمل غزلسرا. غزل سرودن. غزل گفتن. غزل خواندن :
ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم
از تو غزل سرایی از من ملک ستایی.فرخی.گر پیشه کنم غزل سرایی
او پیش نهد دغل درایی.نظامی.مجنون ز مشقت جدایی
کردی همه شب غزل سرایی.نظامی.غزل سرایی ناهید صرفه ای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز.حافظ.

فرهنگ فارسی

عمل غزلسرا ۱ - سرودن غزل غزل گویی غزل پردازی ۲ - مطربی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم