ساوی

لغت نامه دهخدا

ساوی. ( ص نسبی ) منسوب است بساوه که شهری است بین ری و همدان. ( الانساب سمعانی ) : و گفته اند ساوی باشد که شیعی نباشد و آبی الا خود شیعی نباشد. ( کتاب النقض ص 219 ).
گنج فضایل افضل ساوی شناس و بس
کز علم مطلق آیت دوران شناسمش.خاقانی.
ساوی. ( اِخ ) ابوالفرج... از کتاب مشهور صاحب بن عباد است که بحسن خط معروف و از بلاغت حظی وافر داشت. صاحب گوید: خط ابی الفرج یبهر الطرف و یفوت الوصف و یجمع صحة الاقسام و یزید فی نخوة الاقلام. او را اشعاری است و مشهورترین آن مرثیه ای است درباره فخرالدوله که به این مطلع آغاز میشود :
هی الدنیا تقول بمل ء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی.
و ایضاً او راست در وصف برغوث :
و اصهب فی قد شونیزة
اقفز من فهد علی خشف
یسهر فی تخمیشه دائباً
و عبثه یعمل فی حتفی ( یتیمةالدهر ثعالبی ج 3 صص 211 - 212 ).

فرهنگ عمید

از مردم ساوه.

فرهنگ فارسی

ابوالفرج

دانشنامه عمومی

ساوی ( به فرانسوی: Savilly ) یک کمون در فرانسه با جمعیت ۷۶ نفر است که در Canton of Liernais واقع شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] سآوی. ریشه کلمه:
اوی (۴۱۸ بار)س (۱۲۴ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم