فرامشی

لغت نامه دهخدا

فرامشی. [ ف َ م ُ ] ( حامص ) فراموشی. از یاد بردن :
با آن غم و رنج بی کناره
داروی فرامشی است چاره.نظامی.و رجوع به فرامشتی و فراموشی شود.

فرهنگ فارسی

از یاد رفتگی نسیان مقابل یاد ذکر یا بباد فراموشی دادن ٠ کاملا از یاد بردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم