( غفلةً ) غفلةً. [ غ َ ل َ تَن ْ ] ( ع ق ) غافلانه. بدون تأمل. بدون ملاحظه. به ناگاه. بیخبر. بی اندیشه و بدون فکر. ( ناظم الاطباء ). ناگهان. ناگاه. ناگه. نابیوسان. - غفلةً داخل شدن ؛ سرزده داخل شدن. رجوع به غفلت و غفلة شود.
فرهنگ فارسی
ناگهان بی خبر : مشغول صحبت بودند که جمشید غفله وارد شد . توضیح نوشتن این کلمه به صورت غفلتا صحیح نیست . غافل شدن گذاشتن و فراموش کردن چیزی کفایت کردن کسی را در حالیکه او غافل است و توجه ندارد
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی غَفْلَةٍ: غفلت - بی خبری ریشه کلمه: غفل (۳۵ بار)