مارکش

لغت نامه دهخدا

مارکش. [ ک ُ ] ( نف مرکب ) کشنده مار :
خدنگ مارکش با مار شد جفت
قضا هم طعنه زد هم آفرین گفت.
( یادداشت به خط مرحوم دهخدا بدون ذکر نام شاعر ).

فرهنگ فارسی

کشنده مار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی