قیماز. [ ق َ ] ( ترکی ، اِ ) کنیز و خدمتگار. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : پس در خانه بگو قیماز را تا بیارد آن رقاق و قاز را.مولوی ( از فرهنگ فارسی معین ). قیماز. [ ق َ ] ( اِخ ) قطب الدین. رجوع به قطب الدین قیماز شود.
فرهنگ عمید
کنیز، خدمتکار.
فرهنگ فارسی
( اسم ) کنیز خدمتکار : پس در خانه بگو قیماز را تا بیارد آن رقاق و قاز را . قطب الدین