لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
قلمبه
لغت نامه دهخدا
قلمبه. [ ق ُ ل ُ ب َ / ب ِ ] ( ص ) رجوع به غلمبه و قلنبه شود.
فرهنگ عمید
۱. دور از فهم، دشوار: حرف های قلمبه.
۲. برجسته و برآمده.
۳. زیاد: پول قلمبه.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - برجسته و بر آمده ۲ - درشت و بر آمده ۲ - درشت خشن ۳ - سخن مغلق و نامستعمل .
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال شیخ بهایی
فال تاروت
فال چوب
فال ماهجونگ