غلطکار. [ غ َ ل َ ] ( ص مرکب ) فریبنده. حیله ساز. رنگ آمیز. ( ناظم الاطباء ). گمراه کننده : از نظر دل به جهان کن نظر زآنکه غلطکار بود چشم سر.امیرخسرو دهلوی.|| غلطکننده. خطاکننده. خطاکار.
فرهنگ عمید
غلط کننده ، خطاکار .
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - غلط کننده خطا کننده ۲ - گمراه کننده حیله گر فریبنده .