غاغ

لغت نامه دهخدا

غاغ. ( اِ ) پودینه. ( آنندراج ). پونه. پودنه. حبق. فودنج و رجوع به پونه شود.
غاغ. ( اِ ) نانی است روغنی که خشک می کنند ( در تداول خراسان ) کاک هم در قدیم می گفته اند و در منتهی الارب بسیار این کلمه آورده شده است. در تداول امروز تهران بنوعی نان خشک بی روغن ( تست دراژه ) سوخارین گویند. معرب آن کعک است. و رجوع به کعک و کاک شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پودینه پونه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم