طاق بندی

لغت نامه دهخدا

طاق بندی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) نقشی که بصورت طاق در دیواره ای سازند، برای خوشنمائی :
به هر روزنی قبله یکسو شده
همه طاق بندی ابرو شده.زلالی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - ساختن طاق . ۲ - نقشی که به صورت طاق در دیواره ای سازند برای خوشنمایی .
نقشی که بصورت طاق در دیواره سازند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم