شیرین شمایل. [ ش َ ی ِ ] ( ص مرکب ) خوش هیکل. خوش اندام. ( فرهنگ فارسی معین ). مطبوع و دلپذیر و نازنین و خوشنما و صاحب حسن. ( ناظم الاطباء ) : کار کلیم باشد آنجا مگس پرانی هر جا که دلربایی شیرین شمایل افتد.ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).|| نیکوصورت. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
زیباروی، نیکوروی، آن که چهره و اندام زیبا دارد.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - خوش هیکل خوش اندام . ۲ - نیکو صورت . خوش هیکل و خوش اندام