شهربان

لغت نامه دهخدا

شهربان. [ ش َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شهروان. بزرگ و حاکم و نگاهدارنده شهر، و آنرا شهریار گفته اند. ( از انجمن آرا ). مرزبان. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

حاکم و نگهدارندۀ شهر.

فرهنگ اسم ها

اسم: شهربان (پسر) (فارسی)
معنی: حاکم شهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال امروز فال امروز فال ای چینگ فال ای چینگ