ساوند

لغت نامه دهخدا

ساوند. [ وَ ] ( اِ ) قافیه و وزن شعر. ( ناظم الاطباء ). مصحف «پساوند». || در نسخه میرزا نام صفه ای باشد و در نسخه وفائی صفه باشد که سقف او را بیک ستون برافراشته باشند و در تحفه صفه بالا باشد یعنی رواق.
ساوند.[ وَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. واقع در 38 هزارگزی شمال باختری راور و 4 هزارگزی شمال راه فرعی راور بکوهبنان و دارای 2 خانوار است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان

فرهنگ اسم ها

اسم: ساوند (دختر) (فارسی) (تلفظ: savand) (فارسی: ساوند) (انگلیسی: savand)
معنی: نام روستایی در نزدیکی کرمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای فال ورق فال ورق