زردچهره

لغت نامه دهخدا

زردچهره. [ زَ چ ِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) آنکه صورتش زردرنگ و پژمرده باشد. || پژمرده. افسرده. ( فرهنگ فارسی معین ). || مایل به زردی || پسر و یا دختر صاف روی خوشنما و خوشگل. || زن پیر ریشدار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. زردرو، کسی که چهره اش زردرنگ باشد.
۲. [مجاز] پژمرده، افسرده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه صورتش زرد رنگ و پژمرده باشد . ۲ - پژمرده افسرده .
آنکه صورتش زرد رنگ و پژمرده باشد پژمرده افسرده مایل بزردیپسر و یا دختر صاف روی خوش نما و خوشگل زن پیر ریش دار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال ای چینگ فال ای چینگ