زازل

لغت نامه دهخدا

زازل. [ زَ ] ( اِ ) زازال است ، رجوع به زازال و ناظم الاطباء شود.
زازل. [ زِ ] ( اِ ) ترشی پالا باشد و آن ظرفی است که مانند کفگیر سوراخها دارد وطباخان و حلوائیان بدان برنج و شیره و امثال آن صاف کنند. ( برهان قاطع ). مطلق آلت پالادن و صاف کردن هر چیزی. ( آنندراج ). و آن را پالاوان و پالاون و پالوانه و پالونه و آون و ترشی پالا نیز خوانند. ( جهانگیری ).
زازل. [ زِ ] ( اِخ ) دهی است جزء بلوک پیرکوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در جنوب خاوری رودبار در 4000گزی جنوب خاوری امام. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر، زبان اهالی گیلکی است آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزئ بلوک پیر کوه دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ارمنی فال ارمنی فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت