زبان سرخ

لغت نامه دهخدا

زبان سرخ. [ زَ ن ِ س ُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ، عضو معروف. ( آنندراج ) :
سرسبز از زبان سرخ خود بر باد داد آنکس
که از اهل سخن چون طوطی از تقلید سر بر زد.میرزا عبدالغنی قبول ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

زبان عضو معروف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال رابطه فال رابطه