زایندگی

لغت نامه دهخدا

زایندگی. [ ی َ دَ / دِ ] ( حامص ) زایا بودن. ولود بودن. مقابل عقیم بودن. || تولید کردن. انتاج. افزودن. رجوع به زاینده شود.

فرهنگ فارسی

زایا بودن مقابل عقیم بودن تولید کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال احساس فال احساس فال زندگی فال زندگی فال ارمنی فال ارمنی