زاغان

لغت نامه دهخدا

زاغان. ( اِخ ) ( باغ... ) باغی بزرگ در بیرون شهر هرات و محل اقامت سلاطین و وزرای گورکانیه بوده است. مجالس جشن و سور پادشاهان و شاهزادگان مانندمجلس جشن ختان بایسنقرمیرزا و جلوس سلطان حسین بهادرخان و عروسی سلطان مسعود با بیگم سلطان در این باغ برگزار شده است. در حمله ازبکان به هرات نیز قلعه محکم بشمار میرفت. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 25، 63 تا 65، 68، 72، 73، 112، 125، 126، 135، 147،149، 150، 167، 178، 179، 206، 336، 580، و ج 3 ص 389، 431، 445، 466، 550، 584، 605، 612 و 616 شود.
زاغان. ( اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی از شهرستان کرمانشاهان واقع در 46000گزی شمال باختری سنقر و 4000گزی شمال ریگ جوب. در منطقه ای کوهستانی و سردسیر است. سکنه آن 670 تن و بزبان کردی و فارسی تکلم میکنند. دارای قنات و چشمه و محصول آن غلات وحبوب ، توتون ، انگور و قلمستان است. این ده به دو قسمت علیا و سفلی تقسیم میشود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ). و رجوع به زاغان علیا و زاغان سفلی شود.

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی از شهرستان کرمانشاهان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو فال حافظ فال حافظ