زاری کردن

لغت نامه دهخدا

زاری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گریه و ناله کردن. نالیدن. گریستن :
مستی مکن که نشنود او مستی
زاری مکن که نشنود او زاری.رودکی.شو تا قیامت آید زاری کن
کی رفته را بزاری بازآری.رودکی.راست که افتادی و ز خواب و ز خور ماند
آنگه زاری کنی و خواهش و زنهار.ناصرخسرو.لابه و زاری همی کردند و او
از ریاضت گشته در خلوت دوتو.مولوی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال ابجد فال ابجد فال تماس فال تماس فال تک نیت فال تک نیت