رگ شناس

لغت نامه دهخدا

رگ شناس. [ رَ ش ِ ] ( نف مرکب ) رگ زن. فصاد و جراح. ( آنندراج ). || آنکه کارش شناختن رگها باشد . رجوع به رگ شناسی شود.

فرهنگ عمید

۱. رگ زن، فصاد.
۲. کسی که رگ های بدن را می شناسد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه رگها را نیک شناسد عالم معرفه العروق .
رگ زن فصاد و جراح آنکه کارش شناختن رگها باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد فال تک نیت فال تک نیت