خوش خرامی

لغت نامه دهخدا

خوش خرامی. [خوَش ْ / خُش ْ خ ِ / خ َ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) خوش رفتاری. نیک رفتاری. ( یادداشت مؤلف ). کش خرامی :
تو رایض من به خوش خرامی
من توسن تو به بدلگامی.نظامی.|| خوش خلقی. خوش اخلاقی.

فرهنگ فارسی

عمل خوشخرام
خوش رفتاری نیک رفتاری

فرهنگستان زبان و ادب

{passage} [ورزش] نوعی یورتمۀ آرام که در آن اسب پیش از گذاشتن پا بر روی زمین آن را تا ارتفاع زیادی بلند می کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت فال درخت فال درخت