خانه یکی

لغت نامه دهخدا

خانه یکی. [ ن َ / ن ِ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) باشندگان در یک خانه. ( ناظم الاطباء ). همخانه. ( آنندراج ). نعت است برای ساکنان در یک خانه :
بنگر قلمتراش چه با خانه میکند
از همدمان خانه یکی در امان مباش.تأثیر ( ازآنندراج ). || ( اِ مرکب ) یار. رفیق. همدم. ( ناظم الاطباء ). بسیار صمیمی. سخت صمیمی با یکدیگر.
- خانه یکی بودن ؛ سخت خودمانی و دوست صمیمی بودن ، سخت باهم گستاخ بودن.

فرهنگ فارسی

باشندگان در یک خانه همخانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اوراکل فال اوراکل فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت