لغت نامه دهخدا
دار ملک خویش را ضایع چرا باید گذاشت
مر سپاهان را چرا کرده ست بر غزنین گزین.فرخی. || سرزمین :
نخستین بار گفتش کزکجایی ؟
بگفت : از دارملک آشنایی.نظامی. || کاخ. قصر :
کلید همه دارملک سلاطین
بزیرگلیم گدایی طلب کن.خاقانی.رجوع به دارالملک شود.