خدور

لغت نامه دهخدا

خدور. [ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِخِدر. ( از ناظم الاطباء ). جمع خِدر. پرده برای دختران در گوشه خانه و هر آنچه بدیدن نیاید از خانه و مانند آن. ( از آنندراج ). رجوع به خدر شود :
همگان را بناز پرورده
دایه رنج در ستور خدور.مسعودسعد.

فرهنگ عمید

= خِدر

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع خدر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم