درغمی.[ دَ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به درغم ، که ناحیه ای است در دو فرسخی سمرقند. ( از الانساب سمعانی ). منسوب به درغم که شراب آنجا مشهور بوده است : قال [ کسری ] فأخبرنی عن أطیب الشراب و ألذه ، قال [ ریدک خوش آواز ] : العنبی... و خیره البلخی و المروروذی و... الدرغمی. ( غرر أخبار ملوک الفرس ثعالبی ). خرم بود همیشه بدین فصل آدمی با بانگ زیر و بم بود و قحف درغمی.منوچهری.شراب درغمی از جام شامی بشادی نوش کن از بام تا شام .سوزنی.بساط نشاط گسترده بود و ملازمت می درغمی کرده. ( جهانگشای جوینی ). می درغمی خور که گر در غمی که شادی فزاید همی درغمی.سیدحسن غزنوی.
فرهنگ عمید
نوعی شراب: شراب درغمی کز جام شامی / ز درغم نور گیرد تا حد شام (سوزنی: ۲۵۹ ).