دانا دوست

لغت نامه دهخدا

دانادوست. ( ص مرکب ) دوستدار دانا. خواهان دانا :
ما که دانا شدیم و دانادوست
دانش ما بزیر دانش اوست.نظامی.|| که صدیق دانا دارد. که یارخردمند دارد.

فرهنگ فارسی

دوستدار دانا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود فال میلادی فال میلادی