دار گل

لغت نامه دهخدا

دارگل. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) نوعی از درخت که در هندوستان شایع است. ( آنندراج ).
دارگل. [ گ ُ ] ( اِخ ) ده از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 15هزارگزی شمال خاوری گهواره دره و شمالی کوه قلعه قاضی واقع و محلی است کوهستانی. سردسیر. سکنه آن 250 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات ، صیفی ، توتون ، میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد ساکنان از تیره سادات صدری هستند. دارگل پنج ده کوچک نزدیک بهم بنام دارگل سیدحسن - سیدسلیم - رشیدعلی طیمز - سیدمیرزا است و سکنه پنج ده جمعاً 250 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

نوعی از درخت در هندوستان شایع است

فرهنگ اسم ها

اسم: دار گل (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: dār gol) (فارسی: دارگل) (انگلیسی: dar gol)
معنی: ( مجاز ) زیبارو، نوعی از درخت که در هندوستان شایع است، درختِ گل، ( در گیاهی ) نوعی درخت که در سرزمین هندوستان روییده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال عشقی فال عشقی