خیال اندیش. [خ َ / خیا اَ ] ( نف مرکب ) اندیشنده به خیال. آنکه خیال های باطل برای آینده در سر می پروراند : ای بسا گنج آکنان کنجکاو کان خیال اندیش را شد ریش گاو.مولوی.یکی امروز کامران بینی دیگری را دل از مجاهده ریش روزکی چند باش تا بخورد خاک مغز سر خیال اندیش.سعدی ( گلستان ).
فرهنگ عمید
= خیالباف
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه بسیار خیال کند کسی که غالبا بتخیل پردازد .