طعنه زن
طعنه زن. [ طَ ن َ / ن ِ زَ ] ( نف مرکب ) ملامتگر. عیبجو. بدگو :
گر طعنه زنش معاف کردی
با موکب خود مصاف کردی.نظامی.به جان آید از دست طعنه زنان
که خود را بیاراست همچون زنان.سعدی ( بوستان ).خاکش طعنه زن گوی عنبرآکنده و ریگش طیره ده مروارید پراکنده. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 36 ).
طعنه زننده، ملامت کننده، سرزنش کننده: به جان آید از دست طعنه زنان / که خود را بیاراست همچون زنان (سعدی۱: ۱۶۹ حاشیه ).
ملامتگر عیبجو بدگو .