عجما

لغت نامه دهخدا

عجما. [ ع َ ] ( ع ص ) کسی را گویند که بهیچ خیر وشری وانرسیده باشد. ( آنندراج ) ( برهان ) :
صورت مردم عقل است نگاریده او
چو از او عقل جداگشت همانا عجماست.محمد عثمان ( از لغت فرس ، از حاشیه برهان ).|| در عربی حیوان غیرذی عقل و زنی که قادر بر سخن کردن نباشد. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به عجماء شود.

فرهنگ عمید

بی زبان، زبان بسته.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال تخمین زمان فال تخمین زمان