لغت نامه دهخدا
تارة. [ رَ ] ( ع اِ ) یک بار و یک مرتبه. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). هنگام. یک بار. اصل آن تأرة و همزه آن برای کثرت استعمال متروک شده. تارت. ج ،تئر، تارات. ( از منتهی الارب ). رجوع به تارات شود.
تأرة. [ ت َءْ رَ ] ( ع اِ ) تارَة. یک بار. ( منتهی الارب ). همزه آن برای کثرت استعمال متروک شد. ( منتهی الارب ). ج ، تِئَر. ( منتهی الارب ). رجوع به تارة شود.