ضج

لغت نامه دهخدا

ضج. [ ض َج ج ] ( ع مص ) بانگ و فریاد کردن. بانگ کردن. ( زوزنی ). آواز کردن و نالیدن و فریاد کردن ازبیم ، یا عام است. ( آنندراج ). ضجیج. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بانگ و فریاد کردن ٠ آواز کردن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال زندگی فال زندگی فال اعداد فال اعداد فال ماهجونگ فال ماهجونگ