صافات

لغت نامه دهخدا

صافات. [ صاف ْ فا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صافّة. صف زدگان. ( مقدمه لغت میر سیدشریف جرجانی ). فرشتگان صف زده. قوله تعالی : و الصافات صفاً ( قرآن 1/37 )؛ سوگند به فرشتگان صف زده. فرشتگان صف زده تسبیح گویان در آسمان و مر ایشان را مراتب است که بر آن قیام دارند صف بسته مانند نمازیان. ( منتهی الارب ). || ( اِخ ) نام سوره 37 قرآن ، قبل از سوره ص َّ و بعد از یَّس.

فرهنگ عمید

سی وهفتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۸۲ آیه.

فرهنگ فارسی

جمع صافه ۱ - صف زدگان . ۲ - فرشتگان صف زده .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَّافَّاتِ: صف کشیده ها (جمع صافـّه است به معنی جماعتی که افراد آن در صفی منظم قرار داشته باشند )
معنی یَقْبِضْنَ: می بندند - بسته می کنند ( قبض به معنی گرفتن چیزی و کشیدن آن به طرف خویش است. عبارت "أَوَلَمْ یَرَوْاْ إِلَی ﭐلطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا ﭐلرَّحْمَـٰنُ" یعنی : آیا ندانسته اند که پرندگان بالای سرشان را در حالی ک...
ریشه کلمه:
صفف (۱۴ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انبیا فال انبیا