قاصم

لغت نامه دهخدا

قاصم. [ ص ِ ] ( ع ص ) درهم شکننده. ( ناظم الاطباء ) : مذلت مجاعت که قاصم ظهور شیران و شکننده دل دلیران است او را مغبون و زبون نگرداند. ( سندبادنامه ).

فرهنگ فارسی

درهم شکننده مذلت مجاعت که قاصم ظهور شیران و شکننده دل دلیران است او را مغبون و زبون نگرداند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
این صفت فعلی الهی از «قَصم، یقصم، قصماً» به معنای درهم شکستن و نابودکردن است. و یک بار در قرآن در مورد درهم شکستن ظالمان و نابود ساختن آنان آمده است:
این صفت الهی به صورت اسمی (قاصم) نیز در ادعیه آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تماس فال تماس فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ